شما می توانید با جستجو واژه حقوقی مورد نظر خود در دیکشنری حقوقی آنلاین زیر معنای لغت حقوقی مورد نظر خود را پیدا نمایید. در این لغت نامه حقوقی واژه ها بر اساس حروف الفبا انگلیسی مرتب شده است. همچنین شما می توانید از طریق این فرم در راستای توسعه، اصلاح و افزودن لغات حقوقی جدید مشارکت نمایید.

لغات نامه حقوقی انگلیسی به فارسی و فارسی به انگلیسی

یکی از ویژگی های مهم این لغت نامه حقوقی امکان ترجمه و معنای لغات حقوقی از انگلیسی به فارسی و همچنین از فارسی به انگلیسی است. به نحوی که اگر به دنبال معادل انگلیسی یک لغت حقوقی فارسی هستید شما می توانید با جستجو آن لغت در این لغت نامه حقوقی به صورت آنلاین در کمترین زمان به نتیجه مدنظر خود برسید.

✅ بله، این یک واژه نامه حقوقی تخصصی است که شما می توانید در بخش جستجو، لغات حقوقی مورد نظر خود را به صورت انگلیسی و یا فارسی وارد کرده و سپس ترجمه آن ها را مشاهده نمایید.

✅ بله، شما می توانید با اضافه کردن این صفحه دیکشنری به صفحه اصلی مرورگر گوشی هوشمند خود، هر زمان که بخواهید بدون نصب هیچ گونه برنامه ای لغات حقوقی انگلیسی و فارسی مورد نظر خود را جستجو کنید.

✅ ضمن قابلیت جستجو در این دیکشنری حقوقی، لغات و واژگان حقوقی بر اساس ترتیب حروف الفبا انگلیسی از A تا Z مرتب شده است.

A
Abide by
ﺗﺒﻌﯿﺖ ﮐﺮدن از ، ﭘﯿﺮوی ﮐﺮدن از 
Accessory
ﻣﻌﺎون ، ﺷﺮﯾﮏ
Accomplish
به اﻧﺠﺎم رﺳﺎﻧﺪن ، ﻣﺤﻘﻖ ﺳﺎﺧﺘﻦ
Accuser
شاکی ، مدعی
Action
اقدام ، دعوی
Actual harm 
آﺳﯿﺐ واﻗﻌﯽ ، صدمه واﻗﻌﯽ
Additional
اﺿﺎﻓﯽ ، دﯾﮕﺮ 
Administrative court
دادگاه اداری
Adult
بالغ ، کبیر ، بزرگسال
Adultery
زنا
Advertising
تبلیغات
Advice
مشاوره حقوقی ، اطلاعیه
Advocate
ﺣﻤﺎﯾﺖ ﮐﺮدن ، ﻃﺮﻓﺪاری ﮐﺮدن 
Affirm
ﺗﺎﯾﯿﺪ ﮐﺮدن ، ﻣﻮرد ﺗﺎﯾﯿﺪ ﻗﺮار دادن
Affront
توهین کردن ، هتاکی کردن
After the fact 
ﺑﻌﺪ از ﺟﺮم
Agreement
قرارداد ، توافق ، معاهده
Alcohol
اﻟﮑﻞ
Appeals court
دادگاه تجدید نظر
Approach
روﯾﮑﺮد ، ﺷﯿﻮه
As a general rule
اصولا ، قاعدتا
Assault
حمله
Assembly
مجلس ، انجمن ، اجتماع
Assent
رضایت دادن ، موافقت ، رضایت ، پذیرش
Association
تجمع و انجمن ، اتحادیه
Assume
ﺗﻘﺒﻞ ﮐﺮدن ، ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻦ، به عهده ﮔﺮﻓﺘﻦ
Authority
ﺻﻼﺣﯿﺖ ، اﺧﺘﯿﺎر
Authorize
ﻣﺠﻮز ﺻﺎدر ﮐﺮدن ، ﺗﺎﯾﯿﺪ ﮐﺮدن
abatement of action
( قرار ) رد دعوا
abnormality of mind
اختلالات روانی
abortion
سقط جنین
abrogate
نسخ کردن
abstract statement of law
اظهار نظر قضایی یا حقوقی صرف و انتزاعی
abuse of power
سو استفاده از اختیار
acceptance
پذیرش
accession
الحاق
acquittal
تبرئه ، برائت
acquitted
تبرئه شدن
acting
کفیل
administrative law
حقوق اداری
advisory opinion
نظر مشورتی
affidavit
سوگندنامه ، شهادت نامه ، استشهاد
affirmation
تایید و تصدیق
age of
بالغ ، کبیر
age of discretion
سن تمیز
aggrieved
طرف آسیب دیده ، طرف متضرر شده
ambulatory chattels
مال منقول
amortization
استهلاک
arrest able
قابل بازداشت بودن
arrest of judgment
توقف دادرسی ، امتناع از صدور حکم (به دلیل نقص در پرونده )
arrest warrant
قرار باز داشت
arrest warrant
قرار بازداشت
articles of partnership
سند تاسیس ، اساسنامه
artificial person
شخص حقوقی
artificial person
شخص حقوقی
artificial personality
شخصیت حقوقی
artificial personality
شخصیت حقوقی
artificial personality
شخصیت حقوقی
assault and battery
ضرب و جرح
assess
ارزیابی کردن
assess
ارزیابی کردن
assignment
واگذار کردن ، واگذاری
assistance
دستیار ، معاونت
assure
اطمینان دادن ، بیمه کردن ، تضمین کردن
at call
عندالمطالبه
at sight
عندالمطالبه
attempt
شروع به جرم
attempts
شروع به جرم
attorney in fact
وکیل خصوصی ، وکیل مقید
attorney of record
وکیل رسمی پرونده
authenticate
تصدیق کردن ، صحت سندی را تایید کردن ، معتبر ساختن
authentication
تصویب
auxiliary
معين
B
Based on 
ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ
Basic
اﺳﺎﺳﯽ ، اﺻﻠﯽ
Be in favor of 
به ﻧﻔﻊ … ﺑﻮدن ، ﻃﺮﻓﺪاری از… ﮐﺮد
Before the fact 
ﻗﺒﻞ از ﺟﺮم
Between
بین
Bill
دادخواست ، برات ، اسکناس ، لایحه
Blameworthy
ﻣﻘﺼﺮ ، ﻗﺎﺑﻞ ﺳﺮزﻧﺶ
Blood money
خون بها ، دیه
Bodily
ﺑﺪﻧﯽ ، ﺟﺴﻤﯽ 
Bring about 
ﻣﺤﻘﻖ ﺳﺎﺧﺘﻦ ، ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪن ، اﻧﺠﺎم دادن 
Brutality
وحشیگری
bail bondsman
ضامن ، کفیل
bail or
امانت دهنده ، مودع
bailee
امین ، امانتدار ، ضامن و متعهد
bailiff
ضابط ، مامور ابلاغ
bankruptcy
ورشکستگی
battery
ضرب و جرح
beneficial enjoyment
انتفاع ، منفعت
bequest
ارث ، ماترک
bill of exchange
حواله ، برات
blackmail
با تهدید از کسی چیزی طلبیدن ، اخاذی کردن
breach of trust with fraudulent intent
خیانت در امانت
bribe
رشوه دادن
bribery
ارتشاء
broad interpretation
تفسیر موسع
burden of proof
بار اثبات
burden of responsibility
بار مسئولیت
by one party due to
در نتیجه ، به علت
C
Carry out 
اﻧﺠﺎم دادن ، ﻣﺤﻘﻖ ﺳﺎﺧﺘﻦ
Causation
ﻋﻠﻴﺖ
Charter
اساسنامه ، منشور ، سند
Circuit court
دادگاه منطقه ای
Civil lawsuit
دﻋﻮای ﺣﻘﻮﻗﯽ ، دﻋﻮای ﻣﺪنی
Classification
طبقه ﺑﻨﺪی
Coexist
ھﻤﺰﻣﺎن وﺟﻮد داﺷﺘﻦ ، ﺑﺎ ھﻢ وﺟﻮد داﺷﺘﻦ
Coincidentally
ﺑﻄﻮر ھﻤﺰﻣﺎن 
Commercial law
حقوق تجارت
Community
جامعه و اجتماع
Compensation
ﺟﺒﺮان ، ﻏﺮاﻣﺖ ، ﺗﺎوان
Concur
ھﻤﺰﻣﺎن ﺑﻮدن ، ﺑﺎ ھﻢ رخ دادن ، ﺗﻮام ﺑﻮدن 
Confiscate
ﻣﺼﺎدره
Consequence
نتیجه ، ﭘﯿﺎﻣﺪ ، اﺛﺮ
Consider
ﺑﺮرﺳﯽ ﮐﺮدن
Constitute
ﺗﺸﮑﯿﻞ دادن ، ﻣﺤﺴﻮب ﺷﺪن
Contract
قرارداد
Contract Voidable
عقد قابل ابطال
County
شهرستان ، بخش
Court Clerk
منشی دادگاه
Court President
رئیس دادگاه
Court costs
هزینه دادرسی
Court hearings
جلسات دادگاه
Court of Accounts
دیوان محاسبات
Court of the first instance
دادگاه بدوی / نخستین
Court procedure
محاکمه
Criminal conduct 
رفتار مجرمانه
Criminal law
حقوق جزا
Crucial
حیاتی
capacity
اهلیت
certainty of terms 
قطعیت در شروط
claimant
خواهان ، مدعی ، ادعا کننده
codify
وضع کردن قانون
coercion
اجبار ، تهدید ، اکراه
cognizance
حق رسیدگی ، استماع دعوی
commentary
تفسیر حقوقی
commercial paper
اسناد تجاری
compensation
جبران خسارت
competent court
دادگاه صالح
complicity
شرکت درجرم ، توطئه
composition deed
قرار داد ارفاقی
compromise
قرار داد رجوع به داوری
compulsion
اجبار ، الزام
conduct
رفتار
consensus
اتفاق آراء
consent
رضایت ، موافقت
consequential
پیامد
conservator
امین ، قیم
consideration
عوض
consignment note
بارنامه
conspiracy
توطئه ، دسیسه
constitution
قانون اساسی
contempt
توهین ، اهانت
contract Unenforceable
عقدی که قابلیت اجرا ندارد
contractual
قراردادی
contractual law
حقوق قراردادی
cooperative society
شرکت تعاونی
counter offer
ایجاب متقابل
cradle
گهواره
creditor
طلبکار
crimes against humanity
جنایات علیه بشریت
criminal liability
مسئولیت کیفری
cross action
دعوای متقابل
cross claim
ادعای متقابل
cross offer
ایجاب متقاطع
curator
قیم ، سرپرست ، متصدی
D
Damages
خسارات
Decedent
متوفی
Declaration
بيانيه ، اعلامیه
Defect
ایراد ، عیب و نقص
Defence of drunkenness
دفاع مستی
Defend
دﻓﺎع ﮐﺮدن ، ﺣﻤﺎﯾﺖ ﮐﺮدن
Depart from
فاصله ﮔﺮﻓﺘﻦ از
Deprive
محروم كردن
Describe
توضیح دادن
Desire
ﺗﻤﺎﯾﻞ داﺷﺘﻦ ، آرزو ﮐﺮدن
Detention
ﺑﺎزداﺷﺖ
Determine
ﺗﻌﯿﯿﻦ ﮐﺮدن ، ﻣﺸﺨﺺ ﮐﺮدن ، ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻦ
Discrimination
تبعیض
Distinction
ﺗﻤﺎﯾﺰ ، ﺗﻔﺎوت
District court
دادگاه منطقه ای(در آمریکا) ، دادگاه بخش
Domestic court
دادگاه محل اقامت اطراف دعوي ، دادگاه داخلي
Drug
دارو
Due to 
به ﻋﻠﺖ ، ﺑﺨﺎﻃﺮ
Duress
اكراه
de novo trial
اعاده دادرسی
dead line
مهلت و تاریخ سررسید
dealings
مراودات ، معاملات ، دادو ستد
debentures
اوراق قرضه ، حواله دولتی
debtor
بدهکار
deception
فریب
decree
فرمان ، حکم دادگاه
defalcation
اختلاس
default judgment
حکم غیابی
defendant
متهم
definitive contract
عقد قطعی ، عقد غیر معلّق
delay undue
تأخیرهایی که متعارف نباشند
delegate power of attorney
وکالت در توکیل
demand for relief
خواسته دعوی
designed by the courts
ایجادشده توسط دادگاه ها
detain
بازداشت کردن
diplomatic immunity
مصونیت دیپلماتیک
diplomatic protection
حمایت سیاسی
disability
حجر
discretion
صلاحدید
dispossession
سلب مالکیت
dispute
اختلاف
disquiet
آشوب ، بلوا
dissent
مخالفت کردن ، مخالفت
distinguish
فرق گذاشتن ، وجه تمایز قائل شدن ، تمیز دادن
district attomey
دادستان
document of title
سند مالکیت
documentary credit
اعتبار اسنادی
documentary evidence
مدارک کتبی ، ادله کتبی
documentary remittance
پرداخت بر اساس سند
domicile
اقامتگاه دائمی
doubtful points
نکات مشکوک
duty
تکلیف
E
Earnest payment
پیش پرداخته ، بیعانه
Earnestly
ﺷﺪﯾﺪا ، ﺟﺪا 
Economic
اقتصادی
Effect
اثر ، پیامد ، تاثیر ، نتیجه
Elements
ﻋﻨﺎﺻﺮ ، ارﮐﺎن
Enact
وضع کردن ، تصویب کردن
Ensuring
ﺗﻀﻤﯿﻦ
Equity
انصاف ، تساوی حقوق
Error in law
اشتباه حکمی
Essentially
اساساً
Estate
ماترک ، گروه ، املاک ، اموال
Evaluate
ارزﻳﺎﺑﻲ
Evidence
مدرک ، دلیل
Evil
ﭘﻠﯿﺪ ، زﺷﺖ ، ﻧﺎﭘﺴﻨﺪ
Examine
ﺑﺮرﺳﯽ ﮐﺮدن ، ﺗﺤﻘﯿﻖ ﮐﺮدن ، معاینه کردن
Execute
اجرا کردن ، انجام دادن ، عمل کردن
Exercise
اﻋﻤﺎل ﮐﺮدن ، اﺟﺮا ﮐﺮدن
Exile
تبعید
Expense
هزینه ، خرج
economic boom
رشد ناگهانی اقتصاد
economic duress
فشار اقتصادی
economic loss
ضرر اقتصادی
economic pressure
فشار اقتصادی
economy
اقتصاد
effect payment
پرداخت کردن ، تادیه کردن
employer
کارفرما
enforce
اجرا کردن
environment
محیط زیست
equitable
عادلانه ، منصفانه
essentials of a valid contract
ملزومات یک قرارداد دارای اعتبار
estate for life
حق عمری
estate for years
حق رقبی
european court of justice
دیوان دادگستری اروپا ، دادگاه دادگستری اروپا
exemption
معافیت
exhaustion
توسل
expel
اخراج کردن , بیرون کردن , خلع ید کردن
exploit
بهره برداری کردن , اجرا کردن
express offer
ایجاب صریح
extinguish
باطل کردن ، لغو کردن ، ابطال کردن
extortion
اخاذی
F
Facilitate
تسهیل ﮐﺮدن، ﻣﯿﺴﺮ ﮐﺮدن
Factors
ﻋﻮاﻣﻞ
Failure
ﻗﺼﻮر ، ﮐﻮﺗﺎھﯽ ، اﻣﺘﻨﺎع 
Fatal
مهلک ، کشنده
Felonies
ﺟﻨﺎﯾﺎت
Fine
جریمه ، جزای نقدی
Firm
تجارتخانه ، شرکت بازرگانی ، شرکت
First degree 
درجه ﯾﮏ 
Forbid
ممنوع کردن ، قدغن کردن ، منع کردن
Found guilty 
گناهکار شناخته شدن ، مجرم شناخته شدن
Fraud
کلاهبرداری ، تقلب ، تدلیس ، فریب
Free Zone
منطقه آزاد
facsimile
رونوشت برابر اصل
false check
چک بی محل
family law
حقوق خانواده
fiduciary contract
عقد امانی
fraud
تقلب ، کلاهبرداری
fraudulent
متقلبانه ، شیادانه ، مزورانه ، نامشروع
G
Gained
ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪه 
Generally speaking
عموماً ، به طورکلی
General deterrence 
ﺑﺎزدارﻧﺪﮔﯽ ﻋﺎم
Government Subside
سوبسید
Greenpeace
صلح سبز
Guilty mind 
ذھﻦ ﺧﻄﺎﮐﺎر، ﻧﯿﺖ ﻣﺠﺮﻣﺎنه
general offer 
ایجاب عمومی
genuine
اصیل ، حقیقی ، موثق
good faith
حسن نیت
goodwill of a business
حق سرقفلی
H
Hague
لاهه
Happen
واﻗﻊ ﺳﺎﺧﺘﻦ ، در ﺣﺎل اﻧﺠﺎم ﮐﺎری ﺑﻮدن
Harmful way 
ﺷﯿﻮه زﯾﺎﻧﺒﺎر، ﻃﺮﯾﻖ زﯾﺎﻧﺒﺎر
High court
دادگاه عالی
High court of justice
دادگاه عالی عدالت
Hit
ﺑﺮﺧﻮرد ﮐﺮدن ، اﺻﺎﺑﺖ ﮐﺮدن
Homeless
بی خانمان
heirs
وراث
I
ICC
اتاق بازرگانی بین المللی
ICJ
دیوان بین المللی دادگستری
Immoral conduct
رفتار غیر اخلاقی ، رفتار خلاف اخلاق حسته
Immorality
غیر اخلاقیات ، اعمال خلاف عرف
Impact
اﺛﺮ، ﺗﺎﺛﯿﺮ 
Impartial
بی طرف
Impose
تحمیل کردن
Imprisonment
حبس ، زندانی شدن
In fact 
در ﺣﻘﯿﻘﺖ ، در واﻗﻊ
In their charge
ﺗﺤﺖ ﻧﻈﺎرت ، ﺗﺤﺖ ﺗﮑﻔﻞ ، ﺗﺤﺖ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﯽ
Inadvertent
ﺧﻄﺎﯾﯽ ، ﺳﮭﻮی
Incapacitation
ﺳﻠﺐ ﺻﻼﺣﯿﺖ نمودن
Infractions
تخلفات
Injury
ﺟﺮاﺣﺖ ، صدمه
Intent
ﻗﺼﺪ داﺷﺘﻦ 
Intentionally
ﻋﺎﻣﺪانه
Interference
مداخله و دخالت
International Court of Justice
ديوان بين المللی دادگستری
Introduction
مقدمه
Involuntary
ﻏﯿﺮارادی ، ﻏﯿﺮاﺧﺘﯿﺎری
Involvement
ﺷﻤﻮل ، دﺧﺎﻟﺖ ، درﮔﯿﺮی
Irrelevant
ﺑﯽ ارﺗﺒﺎط ، ﻏﯿﺮ ﻣﮭﻢ ، ﺑﯽ رﺑﻂ
Islamic Revolutionary Courts
دادگاه های انقلاب اسلامی
immigration
مهاجرت
immovable property
اموال غیر منقول
impartial
بی طرف
imputability
قابلیت انتساب
incompetency
عدم صلاحیت ، عدم اهلیت
indemnity
غرامت ، خسارت
indirect participation
مشارکت غير مستقيم
infirm
سست ، ضعیف
injurious
زیانبار
innocent passage
عبور بی ضرر
insanity
جنون
insolvent
معسر
intangible rights
حقوق معنوی
integral
لاینفک
intellectual property 
مالکیت فکری ، مالکیت معنوی
interest
نفع
international comity
نزاکت بین المللی
international trade
تجارت بین الملل
interpretation
تفسیر
J
Judicial
قضایی
Jurisdiction
ﺻﻼﺣﯿﺖ ، ﺣﻮزه ﻗﻀﺎﯾﯽ ، ﻗﻠﻤﺮو اﻋﻤﺎل ﺻﻼﺣﯿﺖ
Justice process 
ﻓﺮاﯾﻨﺪ ﻋﺪاﻟﺖ 
Justified
پذیرفتنی ، موجه
joint stock company
شرکت سهام عام
judge made law
رویه قضایی
judiciary
قوه قضائیه ، نظام قضایی
jurist
حقوقدان
K
Kick-back
رشوه ، حق حساب
Knowingly
ﻋﺎﻟﻤﺎنه
L
Lack
ﻓﻘﺪان
Legal
حقوقی ، قانونی
Legal duty 
ﺗﮑﻠﯿﻒ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ، وظیفه ﻗﺎﻧﻮنی
Legislate
ﻗﺎﻧﻮﻧﮕﺬاری ، وﺿﻊ ﮐﺮدن
Less than 
کمتر از
Lessee
مستاجر
Lessor
موجر ، اجاره دهنده
Liability
ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ
Libel
تهمت زدن ، افترا زدن ، بهتان
Loaner
وام دهنده ، مقرض
Local jail 
زﻧﺪان ﻣﺤﻠﯽ 
Lower court
دادگاه نخستین
labor law
حقوق کار
landlord
صاحب خانه
laps of time
مرور زمان
lawbreaker
شخص قانون شکن
lay down
ﻣﻘﺮر ﮐﺮدن ، وﺿﻊ ﮐﺮدن
legal advisor
مشاوره حقوقی
legal guardian
قیم ، ولی ، سرپرست
legal mortgage
رهن قانونی
legal residence
اقامتگاه ، محل اقامت
legislation
قانونگذاری ، قانون
legislature
قوه مقننه
lessee
مستاجر
lethal
مهلک و کشنده
liable for damage
مسئول خسارت
libel
افترای کتبی
license
اجازه دادن ، صادر کردن
lien
حق حبس
limitation of actions
مرور زمان (طرح )دعوی ، مرز زمان دعاوی
limited liability company
شرکت با مسئولیت محدود
limited partnership
شرکت مختلط ، شرکت غیر سهامی
liquidate
مقطوع
litigation
منازعه و دعوی
loss
زیان
M
Maintain
ﺑﯿﺎن داﺷﺘﻦ 
Mala in se 
ﻓﯽ نفسه ﭘﻠﯿﺪ ، ذاﺗﺎ ﻧﺎﭘﺴﻨﺪ
Malice
سوء نیت ، قصد بد داشتن ، قصد سوء ، بدخواهی
Maliciously
مغرضانه
Martial court
دادگاه نظامی
Mens rea 
ﻋﻨﺼﺮ ﻣﻌﻨﻮی ، ﺳﻮء ﻧﯿﺖ
Mental fault 
ﺧﻄﺎی ذھﻨﯽ ، ﺳﻮء ﻧﯿﺖ
Mental state 
ﺣﺎﻟﺖ ذھﻨﯽ ، وﺿﻌﯿﺖ رواﻧﯽ
Mislabeling
ﺑﺮﭼﺴﺖ ﻗﻼﺑﯽ زدن ، ﺑﺮﭼﺴﺖ ﻋﻮﺿﯽ زدن
Misrepresentation
تدلیس
Mobilize
بسیج کردن ، تجهیز کردن ، به حرکت انداختن
Mutual
ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ، دوجانبه
magistrate
رئیس دادگاه بخش
maintaining order 
حفظ نظم
maintenance
نگهداری ، حفظ ، صیانت ، حمایت
majority vote
رای اکثریت
mala fides
سوء نیت ، فکر بد
manslaughter
قتل غیر عمد
manufactory
کارخانه
maritime law
حقوق دریایی
marriage portion
مهریه ، مهر
materialist element
عنصر مادی
mediation
میانجیگری
mercantile law
حقوق تجارت ، مجموعه قوانین تجاری
minister
وزیر
mischief
شر ، اذیت ، فتنه ، شرارت
misdemeanor
خلاف ، مجرم
mislead
اغفال کردن ، گمراه کردن
misrepresentation
اظهار خلاف واقع ، قلب واقعیت
mistake
اشتباه موضوعی
mistake in tort
اشتباه در جرم
mortgage
رهن
municipal
داخلی
municipal law
قوانین داخلی
municipality
شهرداری
N
NGO
سازمان غیر دولتی
Negate
ﻧﺎدﯾﺪه ﮔﺮﻓﺘﻦ ، ﻧﻔﯽ ﮐﺮدن
Negligently
از روی ﺒﯽ ﻣﺒﺎﻻﺗﯽ ، از روی ﺳﮭﻞ اﻧﮕﺎری
Negotiate
ﻣﺬاﮐﺮه ﮐﺮدن
national
ملی ، داخلی ، کشوری ، تبعه
nationals
اتباع ، شهروندان
nautical mile
مایل دریایی
naval arms
تسلیحات دریایی
neglect
غفلت کردن ، مسامحه کردن ، غفلت ، مسامحه ، اهمال
non performance
عدم اجرا
nonstock corporation
شرکت غیر سهامی ، شرکت غیر انتفاعی
notary
سر دفتر اسناد رسمی
null
باطل ، کان لم یکن
O
Object
ﺷﯽء
Obligate
ﻣﻠﺰم ﺑﻮدن ، ﻣﺠﺒﻮر ﺷﺪن
Obligations
تعهدات
Offender
ﻣﺠﺮم
Omission
ﺗﺮک ﻓﻌﻞ
Oneself
ﺷﺨﺺ ، ﻓﺮد 
Open court
دادگاه علنی
Order
دﺳﺘﻮر دادن ، ﻓﺮﻣﺎن دادن 
Otherwise
از جهتی ، از نظری
Owe
ﺑﺪھﮑﺎر ﺑﻮدن ، ﻣﺪﯾﻮن ﺑﻮدن ، ﺑﺮذمه داﺷﺘﻦ
oath
قسم
obliationes ex delicto
ضمان قهری
obligation
تعهد
obligation solidaire
مسئولیت تضامنی
of sound mind
عاقل
of unsound mind
مختل المشاعر
offer
ایجاب
on account
علی الحساب
oral indictment
کیفر خواست شفاهی
other party
طرف دیگر
outmoded
منسوخ ، قدیمی
overt
تعمدی ، عمدی ، علنی ، آشکار
overt
تعمدی ، عمدی ، علنی ، آشکار
own up
اقرار کردن ، اعتراف کردن
ownership
مالکیت
P
Parent
واﻟﺪﯾﻦ
Parol
شفاهی ، کلامی ، لفظی
Parties to a crime 
اﺻﺤﺎب ﺟﺮم 
Partner
شریک
Partner
شریک
Pass
ﺗﺼﻮﯾﺐ ﮐﺮدن ، ﮔﺬراﻧﺪن
Penal
کیفری ، جزایی
Penitentiary
زﻧﺪان ﻣﺮﮐﺰی ، زﻧﺪان 
Penology
کیفر شناسی
Perfer
ترجیح دادن ، تعقیب کردن دعوی
Perjury
شهادت کذب ، گواهی دروغ
Perjury
شهادت دروغ ، گواهی دروغ
Perpetrate
ﻣﺮﺗﮑﺐ ﺷﺪن ، ﻣﻘﺪﻣﺎت ﭼﯿﺰی را ﻓﺮاھﻢ ﮐﺮدن
Poor aim 
ھﺪﻓﮕﯿﺮی ﺿﻌﯿﻒ
Premise
ﭘﺎیه ، اﺻﻞ ، ﻣﻨﻄﻖ ، ﻣﺒﻨﺎ
Premium
حق بیمه
Presume
استنباط کردن ، فرض کردن
Prevail
ﺣﺎﮐﻢ ﺷﺪن ، ﺑﺮﻧﺪه ﺷﺪن در دادﮔﺎه
Principal
ﻣﺒﺎﺷﺮ
Principal offenders 
ﻣﺠﺮﻣﺎن اﺻﻠﻲ
Prison
زندان ، محبس
Prison
زندان
Privacy
حریم خصوصی
Private law
حقوق خصوصی
Progress
توسعه ، پیشرفت
Promoters
ﻃﺮﻓﺪاران ، ھﻮاداران ، ﺗﺮوﯾﺞ ﮐﻨﻨﺪﮔﺎن 
Proof
مدرک ، دلیل ، برهان ، گواه
Prosecutor of the court
دادستان دادگاه
Prove
ثابت کردن ، ثابت شدن ، اثبات کردن
Provisional arrest
بازداشت موقت
Public
عمومی ، علنی ، مردم ، دولتی ، ملی
Public decency
عفت عمومی ، نجابت عمومی
Public policy
نظم عمومی
pacta sunt servanda
اصل لزوم وفای به عهد
pacta tertis nec nocent nec prosunt
اصل نسبی بودن قرار دادها
parliament
مجلس
parole
قول شرف ، التزام و عفو خصوصی
parties
طرفین قرارداد
partition
افراز کردن ، تفکیک کردن ، تفسیم کردن ، تجزیه کردن
party innocent
طرفی که مقصر نیست
party third innocent
شخص ثالثی که هیچ تقصیری ندارد
policy public
نظم عمومی
Q
qualified
واجد شرایط بودن
qualify
محدود کردن /مقید کردن /مشروط کردن
quantum meruit
اجرت المثل ، به اندازه استحقاق
quasi_ contract
شبه عقد ، شبه قرار داد
question of fact
امر موضوعی
question of law
امر حکمی
R
Ratification
تصویب ، تنفیذ ، تایید
Rational
عقلایی ، معقول
Realm
حوزه ، قلمرو
Recklessly
از روی ﺑﯽ اﺣﺘﯿﺎﻃﯽ 
Reconciliation
ﺳﺎزش ، آﺷﺘﯽ ، ﺻﻠﺢ 
Reconciliation
ﺳﺎزش ، آﺷﺘﯽ ، ﺻﻠﺢ
Refuse
ﻧﭙﺬﯾﺮﻓﺘﻦ ، رد ﮐﺮدن
Rehabilitation
ﺑﺎزﭘﺮوری ، اﺻﻼح و ﺗﺮﺑﯿﺖ
Reject
رد ﮐﺮدن ، ﻧﭙﺬﯾﺮﻓﺘﻦ
Relatives
ﺑﺴﺘﮕﺎن ، ﺧﻮﯾﺸﺎوﻧﺪان ، اﻗﻮام
Rely on
ﻣﺘﻮﺳﻞ ﺷﺪن به ، اﺳﺘﻨﺎد ﮐﺮدن به
Representative
نمايندگی ، نماینده
Representative
نماینده
Required
ملزم ، الزام ، مجبور
Requirement
ﺷﺮط
Requiring
ﻣﺴﺘﻠﺰم ﺑﻮدن ، ﺿﺮوری داﻧﺴﺘﻦ
Rescue
ﻧﺠﺎت دادن ، ﺣﻔﻆ ﮐﺮدن
Residence
اقامت
Resident
ساکن ، مقیم
Resolve
حل و فصل کردن
Responsibility
ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ 
Restitution
جبران خسارت
Retribution
ﮐﯿﻔﺮ
Return
ﮔﺰارش
Robber
ﺳﺎرق ، دزد 
Role
نقش
ratify
تایید کردن ، تصویب کردن ، تصدیق کردن
rational benefit
منفعت عقلایی
realty
اموال غیر منقول ، ملک ، مالکیت قانونی
rebate
تخفیف دادن ، بر گرداندن
rebut
رد کردن
rebut
رد کردن ، مخالفت کردن ، اعتراض کردن
recall
احضار کردن ، فراخواندن ، به خاطر آوردن ، یاد آوری کردن
reciprocity
عمل متقابل
reciprocity
تقابل ، معامله به مثل
recognition
شناسایی
recommendation
توصیه ، نظریه ، پیشنهاد
refute
تکذیب کردن ، رد کردن
register
ثبت کردن ، در دفتر وارد کردن
regulate
اداره کردن ، تنظیم کردن
reliable
قابل اعتماد
remise
صرفنظر کردن ، اغماض کردن ، مبرا نمودن ، بخشیدن
remoteness
قاعده تعبد خسارت ، دوری از خسارت ، غیر مستقیم بودن خسارت
removal
برکناری ، عزل
repeal
لغو یا نسخ کردن ، الغاء
reprisal
تلافی ، انتقام ، اقدامات تلافی جویانه دولتی عیله دولت دیگر برای جبران خسارت
repudiation
انکار
repute
شمردن ، فرض کردن ، شهرت ، اعتبار
requisition
مصادره کردن
res judicata
اعتبار قضیه محکوم بها ، اعتبار امر مختوم
rescind
فسخ کردن ، اقاله کردن
rescissio
لغو ، فسخ ، ابطال
reservation
شرط ، قید ، استثناء
reservation
حق شرط ، قید تحدید تعهد
residence
ذخیره کردن ، اندوختن ، قید کردن ، شرط کردن ، برای خود محفوظ داشتن
revocation
فسخ
right of enjoyment
حق تمتع
right to hold
حق حبس
rights contractual
حقوق قراردادی
S
Salary
دستمزد ، حقوق
Science
علم و دانش
Seller
فروشنده
Sentence
محکوم کردن
Serving
عرضه ، در اﺧﺘﯿﺎر ﻗﺮار دادن
Severity
ﺷﺪت
Shooter
ﺷﻠﯿﮏ ﮐﻨﻨﺪه 
Sign
امضا کردن ، اشاره کردن
Similar
ﻣﺸﺎبه
Slavery
بردگی
So-called 
به اصطلاح
Social protection
حمایت اجتماعی
Special Clerical Court
دادگاه ویژه روحانیت
Statutory
ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ، موضوعه
Strict liability 
ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﻣﻄﻠﻖ
Strict liability 
مسئولیت مطلق
Substance
ماهیت
Substantial
اساسی ، اصلی ، مهم
Substantive
ماهوی ، اساسی
Supreme Court
ديوان عالي کشور
Swear
ادای ﺳﻮﮔﻨﺪ ﮐﺮدن ، ﻗﺴﻢ ﺧﻮردن ، ﺷﮭﺎدت دادن
System
نظام ، سیستم
sane
عاقل
scene of the crime
صحنه جرم
security council
شورای امنیت
self-defence
دفاع مشروع
self-help
خود یاری
self-help
خودیاری
sentencing
تعیین مجازات
separation
جدایی
servitude
حق ارتفاق
spiritual element
عنصر معنوی
statute
قانون
statute
حقوق موضوعه
strict liability
متعهد یا عهده دار خسارت و یا حادثه
strike
اعتصاب کردن
stupidity
سفاهت ، حماقت
subcontractor
پیمان‌کار فرعی
subdued
متعادل کرده ، محدود کرده
substantive law
قوانین ماهوی
successful bidder
پیروز مزایده
successful party
محکوم له
successive
پی در پی ، متوالی
successor
جانشین ، قائم مقام
successor state
دولت جانشین
sufferance
رضایت ضمنی ، طاقت ، تحمل
suffered
تحمیل شده
supersede
جایگزین
T
Target
ھﺪف ، ﺳﯿﺒﻞ 
Tax
مالیات
Technical
اجرایی ، تکنیکی ، فنی
Teller
ﺻﻨﺪوق دار 
Tendencies
تمایلات ، گرایش ها
Tendency
ﮔﺮاﯾﺶ ، ﺗﻤﺎﯾﻞ ، روﯾﮑﺮد 
Term
واژه ، اﺻﻄﻼح
Territory
ﺳﺮزﻣﯿﻦ ، ﻗﻠﻤﺮو
Testify
ﺷﮭﺎدت دادن ، ﮔﻮاھﯽ دادن 
Texts
متون
The Youth court
دادگاه نوجوانان
The practice of the court
اصول محاکمات
Theft
دزدی ، سرقت
Thoughts
ﺗﻔﮑﺮات ، اندیشه ها
Threatening
ﺗﮭﺪﯾﺪ نمودن
Trade
داد و ستد ، تجارت ، بازرگانی
Training
آﻣﻮزش
Transactions
معامالت
Transfer
ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪن ، اﻧﺘﻘﺎل ﯾﺎﻓﺘﻦ
Trigger
ماشه
Typical
راﯾﺞ ، ﻣﻌﻤﻮل 
taxation
مالیات
tenant
مستاجر
the contents of contracts
محتوای یک قرارداد ، مطالب یک قرارداد ، مندرجات یک قرارداد
the discharge of contracts
ساقط شدن قرارداد
the formation of a contract
تشکیل یک قرارداد
time Over
در اثر گذشت زمان ، در طول زمان
to all types of contracts
در همه قرارداد ها
transportation
حمل و نقل
tribunal
دادگاه
U
Unemployment
بیکاری
Unenforceable
غیرقابلاجرا
unmake laws
وضع نکردن قوانین
V
Valid
معتبر ، نافذ ، صحیح
Validate
ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺳﺎﺧﺘﻦ ، اﻋﺘﺒﺎر ﺑﺨﺸﯿﺪن
Vengeance
اﻧﺘﻘﺎم ، خونخواهی
Vent
تخلیه ﮐﺮدن
Versus
در ﻣﻘﺎﺑﻞ
Vindicate 
ﺣﻤﺎﯾﺖ کردن ، دﻓﺎع ﮐﺮدن، ﺗﻮﺿﯿﺢ دادن
Violate
نقض کردن
Volatile
بی ثبات ، متغیر
Volition
از روی اراده ، ارادی
Voluntarily
ﺑﻄﻮر ارادی
Voluntary
ارادی ، اﺧﺘﯿﺎری
validity legal
نفوذ و اعتبار قانونی
verbally
شفاهی
view
نظر
vitiating elements
دلایل باطل شدن قرار داد ، عناصر باطل شدن قرار داد
W
Willfully
از روی اراده ، اﺧﺘﯿﺎرا
Withhold
خودداری کردن ، منع کردن ، دریغ کردن
Witness
شاهد ، گواه ، مدرک ، شهادت دادن ، شهادت
Wording
سیاق
World Court
دادگاه جهانی
Wounded
مجروح ، جریحه دار
Wounding with intent
جرح عمدی ، صدمه زدن و ایراد جرح به صورت عمدی به شخصی
Written pleadings
لوایح کتبی
Wrong
تخلف ، خطا ، اشتباه
Wrongdoer
خطا کار ، متخلف ، مجرم
Wrongful Act
عمل نادرست ، عمل تخلف آمیز
wield
عنوان کردن
written
کتبی
written
مکتوب ، نوشتاری
Y
youth services
سازمان خدمات جوانان